فرمانده پس كو آن خنده هايت؟!!!

فرهنگی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
سلام علی آل یس سلامی چو بوی خوش آشنایی به وبلاگ صبح امیدخوش آمديد
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مفيد ترين مطلب را انتخاب كنيد.

فرمانده پس كو آن خنده هايت؟!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 27 فروردين 1393

 

حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود ...

 

سرت را بالا بگیر...

 

به چه می اندیشی؟

 

از چه دلگیری؟ ... 
راستی حاجی ! قبلا ها یه عده ای میگفتند

 

شماها رفتید بجنگید که چه بشود؟

 

خودتان خواستید ،خودتان هم شهید شدید

 

آن وقتها جبهه میگرفتم و جوابشان را میدادم.

 

حالا خودمانیم حاجی،

 

بینی و بین الله رفتی که چه بشود؟

 

رفتی که آزادی داشته باشیم؟

 

رفتی که عده ای مانتوهایشان روز به روز تنگ تر

 

و روسری هایشان روز به روز کوچکتر شود؟

 

رفتی که ماه محرمی هم پارتی بگیرند

 

و جشن های آنچنانی؟

 

رفتی که عده ای دختر و پسر به هم که میرسند

 

دست بدهند و اگر ندهند به هم بگویند عقب مانده ؟

 

حاجی جان ؛

 

جای پلاکت را این روزها زنجیرهای قطور گرفته !

 

جای شلوار خاکی ات را شلوارهای پاره پوره

 

و چاک چاک گرفته (که به زور پایشان نگهش میدارند)!


جای پیراهن ساده ی "مردانه ات" را

 

تی شرت های مارک دار گرفته

 

(بعضا آب رفته اند) !

 

پسرانمان زیر ابرو بر میدارند !

 

دخترمان ابرو تیغ میزنند !

 

اوضاعی شده دیدنی ... پارکها ، سینماها ،

 

پاساژها شده اند سالن مد ! و البته دوست یابی!

 

حاجی تو رفتی که خودت را پیدا کنی و خدایت را

 

اینها مانده اند و دارند خودشان را گم میکنند !

 

حاجی ؛ گلوله دست شما را زخم انداخت

 

و بعدها برد ، اینجا خودشان بر سر و صورت و

 

دست و بازویشان زخم و نقش می اندازند که

 

زیبا شوند ... !!!
اینجا به کسی بگویی :

 

خواهرم ... هنوز بقیه حرف را نگفته شاکی میشود

 

که چرا شما بسیجی ها نمیگذارید راحت باشیم؟

 

ما آزادی میخواهیم ...چرا شماها نمیفهمید؟

 

اینجا اگر ماه رمضان به بعضیها گفتی ماه رمضان است،

 

حرمت نگه دارید.

 

تو را میکشند...به همین سادگی

 

اگر گفتی آقا مزاحم ناموس مردم نشو ،

 

تو را میکشند و کمترینش اینست که چشمت را کور کنند...

 

به همین سادگی

 

داغ بر دلم مانده ...

 

و من مات و مبهوت از این همه شجاعت

 

که تو لا اقل از ما انتظارش را داری و نداریمش !

 

اینجا پسری با تیپ آنچنانی هرچقدر هم که بی احترامی کند

 

به غیر و سر وصدا کند ،همه میخندند و میگویند چه بانمک !

 

اما پسری مذهبی که با صدای بلند صلوات بفرستد

 

بعد از نماز جماعت : بعضیها میگویند:

 

زهرمار ! داد نزن سرمون رفت !!!

 





:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
فاطیما در تاریخ : 1393/1/29/5 - - گفته است :
الان که دارم این مطلبتون رو می خونم واقعا شما چقدر دقیق به ماجرا نگاه می کنید واقعا این روز ها افراد مذهبی مخصوصا خانم هایی که چادری هستن غریب اند

این اتفاق برای خودم چند روز پیش که از طرف مدرسه به اردو رفته بودیم افتاد وقتی می خواستم با دوستانم عکس بگیرم بهم می گفتن این چیز سیاه چیه که سر کردی درش بیار تا تو عکس قشنگ تر بیفتی.

اون لحظه خیلی دلم گرفت با خودم گفتم یا مهدی به چه امیدی می خواهی ظهور کنی؟
پاسخ:ممنونم از حضورتون وخاطره ي شنيدني وتأمل برانگيزتون

/weblog/file/img/m.jpg
شهاب الدین در تاریخ : 1393/1/28/4 - - گفته است :
آنجا که شیپور جنگ نواخته مشود

آنجا کسانی پروانه وار خود را به آتش می افکنند و بی محابا به چنین مرگی بوسه میزنند

آنجا کسانی که به دنیال اسم و نام و نشان و مال و آمده اند،دیده نمیشوند.

آنجا مصلحت و منفعت و حیات و خودخواهی تقسیم نمیکنند.

آنجا مرگ است.شرف است. فداکاری و از جان گذشتگی است.

اما کسانی که از این دنیا جز غم و درد نخواسته اند،جز مبارزه و فداکاری کاری ندارند،جز اشک و خون ثمری نبرده اند،جز سوز و گداز عشق بهره ای نمیخواهند و جز لقاءالله هدفی ندارند،اینان در معرکه خطر و کشاکش جنگ خوشحالند و از شادی در پوست خود نمیگنجند.پروانه وار خود را به آتش میزنند و از هیچج چیزی نمیهراسند.

آری شیپور جنگ چه نغمه زیبایی است.نغمه شعادت،نغمه قربانی شدن،نغمه مهاجرت از خاک تیره به آسمان روح و ابدیت،نغمه معراج و نجات،نغمه پیروزی،وصال؛عشق...

سلام..مطالبتون بسیار عالیست..خسته نباشید...این متن یکی از آخرین دستنوشته های شهید چمرانه...امید که شرمنده اشون نشیم
پاسخ سلام آستاد محترم واي چقدر جملات شهيد چمران عارفانه وزيباست متشكرم از اين همه حضور مسئولانه ي شما خداقوت

/weblog/file/img/m.jpg
م.ر در تاریخ : 1393/1/28/4 - - گفته است :
راست میگین شهدا شررررررررمنده ایم



سلام اگه اجازه بدین این متن رو تو وبلاکم با اسم شما ثبت کنم
پاسخ:خوشحال ميشم تبليغ ونشر فرهنگ رزمنده ها از مصاديق عمل صالح وأمر به معروفه!

/weblog/file/img/m.jpg
فاطمه در تاریخ : 1393/1/28/4 - - گفته است :

/weblog/file/img/m.jpg
ثنــای دوست داشتنی در تاریخ : 1393/1/27/3 - - گفته است :
حاجی واااااااااقعااااااا شرمنده ایم



حاجی واااااااااقعاااااااا متاسفیم
پاسخ:شرمم كشد كه بي تو نفس مي كشم هنوز!!


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صبح امید و آدرس tagbakhshiyan1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 1221
:: کل نظرات : 3317

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 23

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1300
:: باردید دیروز : 20
:: بازدید هفته : 1345
:: بازدید ماه : 2885
:: بازدید سال : 115916
:: بازدید کلی : 417622

RSS

Powered By
loxblog.Com