بسم رب المهدی
سیصد وسیزدهمین نفر
نامه ای به امام عصرعجل الله :
سلامی گرم وصمیمی از جان برشما جانِ جان
سلامی از دلی بی قرار
ازسوی دلی که سالها ؛ کبوترِ نامه رسان توست !
کبوتر آموخته ای که هرجا نشانی ازتوست ؛ مقصدش همانجاست.
آقای من!
اولین کلامم درهرصبحگاه سلام بر توست.
و
آنگاه : بابی انت وامی ونفسی ...
هرصبح زیباترین نام خدا را نثارت میکنم.
السلام علیک یاصاحب الزمان
دعای عهد را زمزمه میکنم و باتو عهد می بندم آخر دلم قرص است که هزاران عهد بشکنم عهدی نخواهی
شکست.
در هرقنوتِ نماز ؛ دعای *اللهم کن لولیک * را میخوانم و ازخدا ؛ تمنای سلامتی تو را میکنم. که خدا
نگهدار تو باشد
و تو نگهدار زمین و زمان
که تو امانی و امنیت بخش
وقتی دلم بی تابت می شود دعای * الهی عظم بلا * را میخوانم .آخر بدترین بلا؛ دوری از توست.
وگاه در لابلای روزمرگی های بدون تو تلنگری به خود میزنم و از نهانخانه وجودم دعای : اللهم الرزقنا توفیق
الطاعه و..... را سرمیدهم و تو را ازخدا میخواهم که تو برترین رزقی !
آقای من!
این که بدون تو هنوز زنده ام بالاترین درد است و هرگاه بندبند وجودم ازاین درد ؛ به تنگ می آید ؛
با بالیخیس چنین می گویم : اللهم عرفنی حجتک
که نیک میدانم بالاترین گوهر هستی ؛ شناخت است
آن هم شناخت تو
شناخت تو یعنی : رهایی از مرگِ پرنده ی روح ؛ درقفس تنگِ جهل
شناخت تو یعنی: نزدیک شدن به بزرک ترین آرزو * ۳۱۳ تن شدن *
پ ن :
همیشه حتی از فکر آخرین نفر بودن هراس داشته ام
اما
الان تنها آرزویم این است:
کاش منهم سیصدوسیزدهمین نفر .....
نه ! نه !
کاش لایق باشم و خاک پایت باشم
تا به همه افلاکیان مباهات کنم
اللهم الرزقنا
ازامروز به یادت نامه مینویسم
تا۳۱۳ روز
ودوباره تمدیدش میکنم
از تو گفتن وبرای تو نوشتن که تمامی ندارد.
خدیجه تاج بخشیان دبیرستان شهید نیک بخت
:: موضوعات مرتبط:
پيام هاي مهدوي ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0