بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که زمین را از حجت خود خالی نمی کند.
سلام ،
سلام من به سلطانی که سالیانی است سلطنتش به خاطر سیاهی دلهایی به سالی بعد افتاده است .
سلام ،
سلام من به مولایی که بندگان همچون مَنَش ، عنان خودخواهی را به دست گرفته اند
و زَرِ دل را با زَنگاری معاوضه می کنند وخبرندارند درکوچه ها ، دلبری به امید دلی نشسته است.
سلام ،
سلام مولای من بر اُوراق گنجانده تاریخ ورقهایی از آنانی ،
که با صورت بی سیرتی صدای رهگذری که ندای آشنا را بر زبان داشت
و نوای آشنا را به گوشهای دل نوا می داد نمی شنیدند ونمی دیدند
که یوسف شدن در زیبایی صورت نیست ،
بلکه زیبا شدن در یوسف سیرت بودن است
و ای آقای من بهانه ی دلم از نوایی است که باید یوسف شد ،
و دید که کارد به استخوان اثر نمی کند.
آقای من ؛
هنوز نمی دانم که جمعه ها بها هستند یا بهانه و
هنوز نمی دانم که ندبه ها ندا هستنديا نشانه
وکُمِیتِ کمیلم که بر سبزه زارهای دل به تندی می تازد ،
راه را گم کرده است یا نه آنکه شاه راه را می داند و به بیغوله می رود
و هر جمعه که می گذرد سر در زندان می گذارم و در زندان دل خویش ،
با زنده ای زمزمه می کنم .
برای سلامتی وظهور آقا امام زمان (عج)صلوات
:: موضوعات مرتبط:
پيام هاي مهدوي ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0