فرهنگی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
سلام علی آل یس سلامی چو بوی خوش آشنایی به وبلاگ صبح امیدخوش آمديد
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مفيد ترين مطلب را انتخاب كنيد.

قلب زیبا
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 31 خرداد 1393

 

همیشه لازم نیست چهره ای زیبا داشته باشی.

یا صدایی دلنشین.

همین که قلبت زیبا باشد،

قلبت زیبا ببیند، کافیست؛

داشتن قلبی زیبا تا اندازه ای خاص هست

که بتوانی خیلی ها را مجذوب خود کنی...

**خداراياد كن تا آرام گيري

كه

زيباترين قلب آرامترين قلب است **


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
توراسپاس
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 31 خرداد 1393
 

چگونه شکر تو توانم کرد،وقتی شکرگذاریِ من از تو،

خود نیازمند شکر گذاری است؟

هر بار که بگویم: تو را سپاس! به خاطر همین، سپاس گویی

بر من واجب می آید که بار دیگر بگویم : تو را سپاس...

   مناجات امام سجاد(ع)


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خدایا ازخودبدترپیدانکردم!!!!!!!!!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 31 خرداد 1393

اونایی که فکر میکنن از همه بهترن!
کلاسشون ازهمه بالاتره!
حضرت موسی...
با این نبوتش!
با این کلیم الله بودنش!
با این اولوالعزمیش...
وقتی خدا به او فرمود : بدترین خلقم را بیاور !...
حتی سگ مریض چرک آلود را نیاورد!
طناب را دور گردن خودش انداخت...
خدایا از خودم بدتر پیدا نکردم...!

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
برای خودت دعا کن
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 2 خرداد 1393

برای خودت دعا کن که آرام باشی

وقتی طوفان می آید، تو همچنان آرام باشی .

تا طوفان از آرامش تو آرام بگیرد.

برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛

آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه

آسمون کنار بروند و خورشید دوباره بتابد

 

برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی

برای خودت دعا کن که سر سفره ی

خورشید بنشینی و چای آسمانی بنوشی


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اي مهربان ترين مهربانان بيا
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 31 خرداد 1393

 

1380778_439187009534556_373906454_n.jpg


شما را به جدتان اباعبدالله و عمه تان زینب قسم می دهیم که بیایید

می گن هر وقت دلت گرفت از امام زمانت یادی کن ؛ 


آقا جون خیلی وقته که دلم از دنیا و آدم هاش گرفته ؛

 ای مهربان ترین مهربان بیا 

می دونم خیلی بدم ولی با همه روسیاهیم دوستتون دارم



***اللهم عجل لولیک الفرج***



1380773_300484690094230_1711739412_n.jpg


می گویند با یک گل بهار نمی شود

 اما من گلی سراغ دارم که با او دنیا گلستان می شود


 (گل نرگس)


*تنها گلی است که با او دنیا بهار می شود*

1379335_432037450249512_1964159069_n.jpg



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عارفانه هاي شهيد چمران
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 31 خرداد 1393

 

شهید دکتر مصطفی چمران

شهید دکتر مصطفی چمران

 

 

خدایا! فقط تو

” هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی.

خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی،

عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی.

هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم،

در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم،

تو یکباره همه را برهم زدی،

و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی،

تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم

و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم…

تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم

و به جز تو آرزویی نداشته باشم، و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم،

و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم…

خدایا تورا بر همه این نعمتها شکر می کنم.”


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آمدم دنيا براي......
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 31 خرداد 1393

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اسم ما را بنويسيد كه رجعت بكنيم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 30 خرداد 1393

 

 

اسم ما را بنویسید که رجعت بکنیم
قامتِ عشق ببندیم و قیامت بکنیم
یا صاحب الزمان (عج)
 
مـاهیِ قــرمزم و تُنگ بلـورم سرداب
بیقرار توام و سنگ صبورم سرداب
هر شبی سیّدِ طاووس شدم از عشقت
چقدر خیس شد از اشکِ حضورم سرداب
بس که با عهد و وفا چله نشینی کردم
زخم برداشته، پهلوی غرورم سرداب
دلم از این همه دنیای پر آشوب گرفت
چـقدر منتظرِ صبح ظـهورم سرداب
اَینَ اَقمار مُنیره بـه لبم گُل کــرده
باز هم ندبه شد و من پُرِ شورم سرداب
عرق شرم از این درد که حتی یک بار
به رَه عشق نیفتاده عبورم سرداب
 
چقدر ریسه کشیدیم در این شهر شلوغ
انتظار دلمان حیف دروغ است دروغ
 

 



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تقديم به همه دوستان حقيقي ودوستان مجازي!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 30 خرداد 1393

 

چــه خــوب مـی شـــد اگـــر گــاهــی آدم مــی تـــونــســت . . .

دوســتــای خوب مــجـــازی شــو . . .

مــثــل یــک عــکــس گـــل ســـرخ . . .

مــثــل یـــک آهـــنــگ قــشــنــگ . . . 

مــثــل یــک کــتـاب عــــالی . . . 

دانـــلــود کــنــه . . . بـــیــاره پــیــش خـــودش . . .!!!

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

 

پیش بیا ، پیش بیا ، پیشتر

تا که بگویم غم دل بیشتر

دوست ترت دارم از هر چه دوست

ای تو به من از خود من خویشتر

دوست تر از آنکه بگویم چقدر

بیشتر از بیشتر از بیشتر

داغ تو را از همه داراترم

درد تو را از همه درویش تر

هیچ نریزد به جز از نام تو

بر رگ من گر بزنی نیشتر

فوت و فن عشق به شعرم ببخش

تا نشود قافیه اندیش تر

 

"قیصر امین پور"

 

 

ساز تو دهد روح مرا قدرت پرواز

 

 


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

 

عليرضا حرف مي‌زد و مادر مي‌نوشت.
 مي‌نوشت تا بماند يا شايد مصطفي بخواند...
 عليرضا داشت عكس خودش و بابا مصطفايش را تماشا مي‌كرد در دست مردماني
كه مثل ما نبودند، اما مثل 9دي و 22 بهمن ما، آمده بودند راه‌پيمايي
و مادر مي‌گفت :
اين يعني خون بابا مصطفاي تو خيلي زود ثمر داده و گل كرده...
اين عكس‌ها گلبرگ سرخ لاله‌هاست كه روييده در شهرهاي آمريكا... 
عليرضا حرف مي‌زد و مادر مي‌نوشت تا بماند يا شايد مصطفي بخواند...
عليرضا داشت نقاشي شيطان را مي‌كشيد و مي‌خنديد؛
مي‌گفت :
شيطان آدم‌ها را گول مي‌زند، ولي سال‌هاست كه ديگر هيچ آدمي گول شيطان بزرگ را نمي‌خورد؛
نشان به آن نشان كه مادربزرگ مي‌گفت:
آمريكا كه هيچ، اسرائيل هم هيچ غلطي نمي‌تواند بكند..
عليرضا حرف مي‌زد و مادر مي‌نوشت تا بماند يا شايد مصطفي بخواند...
مي‌گفت :
توپ من سرخ و سفيد و آبي نيست، سبز و سفيد و قرمز است
و رويش نوشته الله؛ يعني خدا؛ يعني كه خدا هست و باباي من پيش خداست
و از آن بالا دارد به من نگاه مي‌كند و حتي اگر بروم روي دوش بابابزرگ،
 باز بابا از من بالاتر است و حتي اگر ستاره‌ها هم بخوابند و خورشيد برود پشت ابر،
 باز باباي من هست و نورش كه نور شهيد است، روشن مي‌كند همه جاي جهان را...
عليرضا حرف مي‌زد و مادر مي‌نوشت تا بماند يا شايد مصطفي بخواند...
 بخواند كه موشك كاغذي عليرضا كه رويش نوشته شده اسرائيل بايد محو شود و بردش تا خودِ خود تلاويو هست، نيازي نيست كه پرتاب شود،
همين كه بابا خامنه‌اي يك ساعت سخنراني كند، اسرائيل خودبه‌خود رنگ مي‌بازد از ترس و كم كم محو مي‌شود...
مادر مي‌نوشت و عليرضا مي‌خواند از بَر قصه‌ي دلِ تنگ و لباي خندون و چشاي گريون و بوسه‌ي بابا را
و مي‌گفت :
كه خون باباي من رنگين بود و وقتي ريخت روي زمين، چشم‌هاي همه‌ي بچه‌ها و بزرگ‌ها و
حتي بابا خامنه‌اي سرخ شد، اما رنگين‌تر نبود از خون امام حسين كه علي‌اصغرش سه‌سال و نيم از من كوچك‌تر بود
و من، عليرضاي هسته‌اي، 22 بهمن امسال روي دوش بابابزرگ با مشتم كه قدرتش
از بمب اتم بيش‌تر است مي‌زنم توي دهن آمريكا...
 
با تشكر از نرگس خانوم عزيزم بابت اين متن زيبا

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دست وپاگير؟!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 29 خرداد 1393

 

نميدانم دست يا پــا

ولي ميگفت گيــر است

شايد هم هردو را مي گفت!

حالا مـــاندم كدامشان گيــر تر بود؟

آن چيزي كه پايش بود يا اين چيزي كه سرم بود؟!

به هر حال احساس ميكردم كه پـــايِ او بيشتــر گيـــر است تا پــا و دستـــِ من!

البتــه از شما چه پنـــهان، چـــادرم هم گيـــر هست!

چشمــ‌ هاي هرزه در تارو پودش گيـــر ميكند!

                                                                             

...

 



 


:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یه دوست خوب !!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 29 خرداد 1393

زبان درازییه دوست خوب ایمانتو ازت نمی گیره !

ما آدما معمولا ایمان قوی نداریم .

پس دنبال یه دوست باشیم که همینو هم ازمون نگیره !

یه دوست خوب عقایدت رو زیر سوال نمی بره !

و کمکت می کنه که باورهات بیشتر و بهتر بشن !

یه دوست خوب بی ارزشی رو ارزش نمی دونه !

بی دینی رو کلاس نمی دونه !

شراب خوری رو فرهنگ نمی دونه !


یه دوست خوب همیشه ازت تعریف نمی کنه ،

گاهی ایرادهاتو بهت می گه تا بتونی اونها رو بفهمی و رفع کنی!

یه دوست خوب آبروی تو رو برای حفظ آبروی خودش نمی ریزه !

در واقع از آبروی تو واسه خودش مایه نمی ذاره !


یه دوست خوب راز داره !

رازهای تو رو به دیگران نمی گه و پشت سرت حرف نمی زنه !

یه دوست خوب در شادی و غم با تو هست .

نه فقط توی شادی ها !

یه دوست خوب باهات یه رنگه و نه صد رنگ .

بهت دروغ نمی گه !

یه دوست خوب کمکت می کنه که به خدا نزدیکتر بشی و امیدوارتر زندگی کنی!

یه دوست خوب یعنی تو ، یعنی من !

به شرطی که بتونیم به خاطر همدیگه خودخواهیمون رو کمتر کنیم !زبان درازی
............................

دوست ِ من ، حالا بگو ببینم چند تا دوستِ خوب داری !؟

 



:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مهربان باش!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 28 خرداد 1393

مهربان باش!

 

یک سنگریزه ، ازاسمش پیداست

یعنی ریز است نا چیز است اما همین سنگ اگر در جوراب

یا کفشت باشد تو را از راه رفتن واز حرکت باز میدارد .

بعضی چیزها ریز است ناچیز است

اما انسان را از حرکت در راه خدا وبه سمت خوبی ها باز میدارد.

یکی از انها نامهربانی نسبت به پدر ومادر است

هرچند کم باشد ودر حد گفتن اف باشد.

این حرف خداست که فرمود :لا تقل لهما اف

به پدر ومادر خود اف هم نگو

 

 

کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد ، یعنی طوری با آنها رفتار کند

 

که رضایت آنها را جلب نماید ، همیشه پیش خداوند عزیز بوده

 

و در زندگی خوشبخت خواهد بود. سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی

 


 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
محبت کردن
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 28 خرداد 1393

 

گاهی برای محبت کردن، لازم نیست “چیزی بدهی”….

 

کافی است ” گوش بدهی”…

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ذكر خدا
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 27 خرداد 1393

 


 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عارفانه
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 27 خرداد 1393

 

 

 
يكى از عرفا گفته :
چهار چيز را با چهار چيز بشوييد؛
١-صورتهاى خودتان را با آبهاى چشمهايتان (از خوف خدا)
٢-زبانتان را با ذكر پروردگارتان
٣-دلهايتان راباترس از خدا
٤-وگناهتان را با توبه و بازگشت به خدايتان
وذنوبكم بالتوبه الى مولاكم 
 
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آخرين زنگ دنيا
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 27 خرداد 1393

 

 

هیچ می دانید آخرین زنگ دنیا کی میخورد؟!

خدا می داند، ولی ...

آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد

و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت

آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از یک جلسه امتحان

مدرسه هم کوچکتر بود!

... و آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود

سوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ داد

خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد، روی تخته سیاه قیامت

اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند

خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح

آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم

خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم

و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن

نقاشی کنیم

و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست

چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بازتاب گريه
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 27 خرداد 1393

 

گفته بودند: از پس هر گریه، آخر خنده ایست

این سخن بیهوده نیست...

زندگی مجموعه ای از اشک و لبخند است

خنده ی شیرینِ فروردین

بازتابِ گریه ی پربارِ اسفند است...

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دانه باشيم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 27 خرداد 1393

 

در میان هر سیب

دانه ی محدودی ست

در دل هر دانه، سیب ها نامحدود

چیستانی ست عجیب

دانه باشیم نه سیب

   




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تقسيم شادي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 26 خرداد 1393

 

از یک شمــع

هزاران شمع می توانند روشنایی بگیرند،

بدون این که زندگی آن شمع کوتاه شود!

"شــادی با قسمت کردن هرگز کم نمی شود".

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
غمگين نباش
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 27 خرداد 1393

 

اگه قرار بود هرکسی

بزرگترین غمش رو برداره و ببره تحویل بده،

با دیدن غمهای دیگران

آهسته غمش رو توی جیبش میگذاشت و

به خونه برمیگشت...

باور کن 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
زندگي زيباست
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 29 خرداد 1393

 

زندگی زیباست، تماشاییست!

چرا زیبا نمی بینیم؟

چرا گاهی به پای این همه خوبی نمی شینیم؟

چرا با هم نمی خندیم؟

مگر دنیا چه کم دارد؟

ببین این آسمان آبی ست

ببین دنیای ما آکنده از پاکی ست

و خوبی تا ابد پاینده می ماند...

تو باور کن

همین کافیست...!

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
درك سادگي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 29 خرداد 1393

 

درک سادگی

از کشف تموم مجهولات این دنیا سخت تره

سادگی ها رو باور کن...

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خوب ببين
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 26 خرداد 1393

 

خوب ببین...

زندگی زیباست...

رنگارنگ است...

روزها خوبند...

ماه ها بهترند...

و سالها عالی ترند...

می گذرند....

و تو تمامی خوبی ها را تجربه میکنی...

قدم هایت که ایستاد...

روبرویِ خدایی...

رویِ ماهِ خدا را همانجا ببوس ;)

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یارقیه ميلادت مبارك
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 26 خرداد 1393


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مثل خدا
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 25 خرداد 1393
 

 - ما خلیفه ی خداییم، مثل خدا باشیم، قابل دسترس در همه جا و همه گاه.

- آنکه  خدا را از زندگیش سانسور کند همیشه دچار خود سانسوری خواهد بود.

- خدا از آن کس که روزهایش بیهوده می گذرد، نمی گذرد.

- بیهوده گفته اند تنها «صداست» که می ماند، تنها «خداست» که می ماند.

- روزی که خدا همه چیز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشید.

- برای اثبات کوری کافیست که انسان چشم های نگران خدا را نبیند.

- شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است.

- به چشم های خود دروغ نگوییم، خدا دیدنی است.

- چشم هایی که خدا را نبینند، دو گودال مخوفند که بر صورت انسان دهن باز کرده اند.

- امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور؟

-اگر از خدا بپرسید کیستی؟

در جواب «ما» را معرفی خواهد کرد!

ما بهترین معرف خداییم، آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟ خدا را معرفی خواهیم کرد؟

- وقتی خدا هست هیچ دلیلی برای ناامیدی نیست.

- آسمان، چشم آبی خداست، نگران همیشه ی من و تو.

- خداوند سند آسمان را به نام کسانی که در زمین خانه ندارند امضا کرده است.

- خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گرساز

تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.  


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خدایا................
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 25 خرداد 1393

 

خدایا................

نمیتونم شکر نعمت هات رو به جا بیارم 

اگه با هر بار گناه منو مجازات میکردی ...

ولی بخشیدی

اگه با گناه کردن من باهام قهر می کردی ...

ولی همیشه آشتی بودی

اگه با فراموش کردنت تو هم منو فراموش میکردی ....

 ولی همیشه به یادم بودی

و .....

خدایا تو همونی که من میخوام کاش منم همونی بودم که تو میخوای


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پرواز را بیاموز
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 29 خرداد 1393


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سلامتي وظهور تو
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 24 خرداد 1393

نامت را كف دستانم مي نويسم تا اولين خواسته ام از خدا سلامتي وظهور تو باشد!!



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
طلب معرفت
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 23 خرداد 1393

خدایا بهم معرفت بده

معرفت یعنی رسیدن به همو که از جهالت ما عمری آواره و غریبه!!

ازعمق وجودت بخوان دعای معرفت را ای محب مهدی



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
گل نرگس مقدمت گل بارون
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 23 خرداد 1393

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گل نرگس مقدمت گل بارون

چشمانم هرلحظه آماده ی قدوم توست



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ای چاره ی درخواستگان ادرکنی
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 23 خرداد 1393

ای چاره ی درخواستگان ادرکنی


ای مونس و یار بی کسان ادرکنی


من بی کسم و خسته و مهجور و ضعیف


یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی

شعبان شد و پیک عشق از راه آمد

عطر نفس بقیه الله آمد

با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین

یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد

تا کی در انتظار تو شب را سحر کنم


شب تا سحر به یاد رخت ناله سر کنم


ای غایب از نظر، نظری کن به حال من


تا چند سیل اشک روان از بصر کنم



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
لطفا زودتربیاین!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 23 خرداد 1393
این قصّه کمی دگر به سر می آید
آن یار که رفته از سفر می آید
با پرچم سرخ و ذوالفقار حیدر
با سیصد و سیزده نفر می آید



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سيدي ازنسل پيامبر
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 22 خرداد 1393

 

·٠•♥ در این نزدیکی ، « سیّدی » هستــــ ،
کـﮧ دل خـ ـ ـ ـون‌ دارد
چـﮧ کسی حق دارد، قبــل این «شـاهِ ولایتــــ » قدمی بــــردارد...؟!
بِهَراسیـــد کــﮧ این قائلـه آخـــر دارد
کدخـدایی ستـــــ در این دهکـده طاقتـــــ دارد،
طاقتـش حــــــد دارد،
یادتان رفتــه کــه این معرکــه داور دارد ؟
یادتان رفتــه که این میـکــده ساغـر دارد؟
« سیّدِی » هستــــــ که از نسل پیمبــر
« سیّدی » هستــــــ که چون « فاطمه » مــادر دارد . . !

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آقا اجازه......
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 21 خرداد 1393

 


می خواهم در آینده شهید بشوم. برای این که...

معلم که خنده اش گرفته بود، پرید وسط حرف علی و گفت:
 
«ببین علی جان! موضوع انشاء این بود که «در آینده می خواهید چه کاره بشین.»
باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی.
مثلاً، پدر خودت چه کاره است؟

... آقا اجازه ... شهید...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خوشا آنان كه.....
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 22 خرداد 1393

 

خـــوشـــــــا آنـــان کــــه بــــر بـــــال مـــلائـــــک….
نـــشــســتــنـد و صــــــفــــا کــــردنـــد و رفـــــتـــنـــد….

ادعا نداشتند….
 
نیایش داشتند….
 
نمایش نداشتند….
 
حیا داشتند….
 
ریا نداشتند….
 
از خود گذشتگی داشتند….
 
منت نداشتند….
 
شجاعت داشتند….
 
ترس نداشتند….
 
ایمان داشتند….
 
بی قیدی نداشتند….
 

♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ نام و یادشان گرامی ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ان شاالله
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 21 خرداد 1393

 

روزی تو خواهی آمد ...


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
قلب حرم خداست
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 21 خرداد 1393

 

« القَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلا تُسْکِنْ فِی حَرَمِ الله غیَرَ الله » 
دلمان که می شکند!
 
تاوان دلبستگی هایی ست که به غیر " خدا " داشتیم . . .

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بركت قرآن
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 24 خرداد 1393

 

◘ ◘ ◘ 

قال علی علیه السلام :

خانه ای که در آن قرآن خوانده شود و خدا را به یاد آرند، 

برکتش فزونی یابد و فرشتگان به آن خانه درآیند و شیاطین از آن دوری جویند .

اصول کافی 
2/610

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اميد. اعتماد. ايمان
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 21 خرداد 1393

 



سه یادآوری کوتاه:

هر شب ما به رختخواب میرویم،‌ ما هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده

بر می خیزیم، با این حال ساعت را برای فردا کوک می کنیم.

« این یعنی اُمید»

ـ کودکی یکساله ای را تصور کنید، زمانی که شما او را به هوا پرتاب می کنید،

او می خندد، چرا که او می داند که شما او را خواهید گرفت.

«این یعنی اعتماد»

ـ روزی،‌ تمام روستایی ها تصمیم گرفتند، تا برای بارش باران دعا کنند،

در روزی که برای دعا همگی دور هم جمع شدند،تنها یک پسر بچه با خود چتری داشت.

«این یعنی ایمان»

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بسم رب المهدي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 22 خرداد 1393

 

بسم رب المهدی


آری معصومیت کودکیهایم

گم شده است،

اما من هنوز هم همان کودک

عاشقم و ساده دلم

و همچنان در انتظار....

در انتظار ظهور آن لحظه رویایی ...

من اینجا تنها ماندم!

خدایا مرا به ان روز 

که عمریست منتظرم برسان 
اللهم عجل لولیک الفرج 

 



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بارديگر مژده برما مي دهند
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 22 خرداد 1393

 

بار ديگر مژده بر ما مى ‏دهند
نور اميدى به دلها مى‏ دهند

در شب ميلاد مهدى قدسيان
گل بدست پاك زهرا مى ‏دهند

در رخ مهدى خدا را بنگرد
هر كه را اذن تماشا مى‏دهند

سامرا بيند ملائك فوج فوج
بوسه ‏ها بر پاى مولا مى ‏دهند

آمد آن يكتا پرست مه جبين
فرش راهش بال جبريل امين

آمد و آورد بهر ما نويد
مولودش بخشيده بر دلها اميد

اى خوشا آن دل كه با او همدم است
در حريم عشق جانان محرم است

عالم امكان اگر مُحرم شوند
در طواف خانه نرگس كم است

مهدى آمد آنكه همچون فاطمه
ميوه ى قلب رسول اكرم است

مهدى آمد آنكه سر تا پاى او
كعبه ى جان تمام عالم است

كلك قدرت در گلستان بهشت
نام مهدى را به برگ گل نوشت

اللهم عجل لولیک الفرج 
سلامتی وتعجیل در فرج آقا صلوات
 



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سرت را بالا نگیر که از خجالت آب می شویم...
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 25 خرداد 1393

 

از خجالت آب می شویم+عکس

خاک پایت سرمه چشمانم که دستت را مقابل آقا پنهان کردی تا دلش بیشتر نشکند...

قربان اخلاصت...فدای دست قطع شده و صورت چروک افتاده ات...

علمدار کربلا با همان دستهای قلم شده اش دستت را بگیرد...

جانباز اسلام، سرت را بالا نگیر که از خجالت آب می شویم...

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چقدر غمگینه غروبای جمعه
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 20 خرداد 1393



چقدر غمگینه غروبای جمعه
سینه ها سنگینه غروبای جمعه



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
کتاب حافظم از دست من کلافه شده ست
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 20 خرداد 1393



در آسمان غزل عاشقانه بال زدم

به شوق ديدنتان پرسه در خيال زدم

در انزوای خودم با تو عالمی دارم

به لطف قول و غزل قيد قيل و قال زدم

کتاب حافظم از دست من کلافه شده ست

چقدر آمدنت را چقدر فال زدم

غرور کاذب مهتاب ناگزير شکست

همان شبی که برايش تو را مثال زدم

غزال من غزلم ، محو خط و خال تو شد

چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم

به قدر يک مژه بر هم زدن تو را ديدم

تمام حرف دلم را در اين مجال زدم...

 

 سيد حميد رضا برقعی



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بچرچ تا بچرخم(حكايت)
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 24 خرداد 1393

 

 

 

-        ببخشين ... شما سپاسي هستي ؟

مرد برگشت .

-        امريه !

نوجوان هول گفت : بي ... بي سيم چي م .

مرد خنده اي کرد و گفت : خب ، منم با سيم چي م .

وقتی دیدصورت نوجوان  سرخ شده ، ادامه داد :

-        شوخي کردم . بي سيم چي کجا بودي ؟

-        گردان !

-        با کيا کار کردي ؟

انگشتهاي دست را يکي يکي تا زد کف دست حنا بسته اش و هفت – هشت نفر را رديف کرد . گفت : بگم بازم  ؟

-        اينا که همه شهيد شدن  ! يکي رو بگو  زنده باشه .

-        دندان روي لب پايين گذاشت ، گفت : فکرش مي کنم ، مي بينم بي سيم چي هر کي بودم ، شهيد شده !

-        پس سر همه رو خوردي ؟ برو خدا روزيت رو جاي ديگه بده !

-        ترسيدي ؟

-        ترس؟ شايد !

 

 

-        نيگاه به قد ريزم نکن ، تجربه دارم !

-        با اين اسمايي که رديف کردي ، فهميدم .

-        پس قبول کردي ؟

-        حالا چرا مي خواي بي سيم چي من باشي ؟

-        شنيدم شما خيلي باحاليد !

-        مي خواي سر من رو هم بخوري ... يه چيز رو مي دوني ؟

-        چي رو ؟

-        بيا جلو ! مي دوني هر کي هم تا حالا شده بي سي م چي من ، شهيد شده ؟

-        بله مي دونم !

-        مي دوني ؟!

-        بله ! شما تا الآن ، نه تا بي سيم چي داشتي ، همه شونم شهيد شدن .

-        نه بابا ! خيلي خوبه .

 

 

-        منم بگم ؟

-        چي رو ؟

-        فکرش مي کنم ، مي بينم منم نه تا فرمانده داشتم ، شهيد شدن .

-        خوبه پس ميخواي با من بجنگي ؟

-        ها بله !؟

-        پس بچرخ تا بچرخم !

 

 

 

منبع : " آدم هم پوست مي اندازد " – اکبر صحرايي

 



 


:: موضوعات مرتبط: حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چه كنيم دل امام زمان را از خود شاد كنيم؟!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 20 خرداد 1393

 

 

تو می آیی...

کجا یا کی؟ نمی دانم....

 

يا مولا!
دلتان خرم وشاد
خانه ي قلب شما باد آباد
 
دوستان سلام!
چيزي به جشن نيمه شعبان نمونده!
جشن ميلاد آقاي خوبي ها ومهربوني ها!
آقاي بنده نوازي كه از گناه ما ناراحت ميشه!
دلش مي گيره
اما مهربانانه پيش خدا برا ما مغفرت وبخشش آرزو مي كنه!
مولاي ما حق آقايي خودش رو ادا كرده!
ما هم آيا حق ايشون رو ادا كرده ايم؟!
 
چه كنيم در نيمه شعبان دل امام زمان را از خود شاد كنيم؟!!
سهم هريك دراين امر چيست؟!
لطفا نظرخود را بنويسيد:
تاج بخشيان


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
هميشه دعا كنيد كه:
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 20 خرداد 1393

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

همیشه دعا کنید:
چشمانی داشته باشید
که بهترین ها را در آدم ها ببیند...
قلبی، که خطاکارترین ها را ببخشد...
ذهنی، که بدیها را فراموش کند...
و روحی که هیچگاه، ایمانش به خدا را از دست ندهد!

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
به شوق ديدارت!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 20 خرداد 1393

يااباصالح المهدي العجل

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد
بـه شـــوقِ دیــــدارت
چه آب و جـارویــی راه انـــداخــتــه انـــد!
چشـم هـا و مـژه هـایـم…

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صبح امید و آدرس tagbakhshiyan1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 1221
:: کل نظرات : 3317

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 23

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 79
:: باردید دیروز : 20
:: بازدید هفته : 124
:: بازدید ماه : 1664
:: بازدید سال : 114695
:: بازدید کلی : 416401

RSS

Powered By
loxblog.Com